خاطرات یک مددکار اجتماعی : گمشده ( قسمت آخر)
به اتفاق همکارم به سراغ آرشیو فرزند خواندگی رفتیم. با مشخصات زمان و مکانی که پروانه فرزندش را رها کرده بود، نوزاد پسری مطابقت داشت که به بهزیستی تحویل داده شده بود. ظاهرا نوزاد بی سرپرست مدتی تحت حمایت بهزیستی در شیرخوارگاه بوده ولی به…
خاطرات یک مددکار اجتماعی : گمشده ( قسمت دوم)
… ادامه داد: « فرزندم را جلوی مسجد رها کردم و راهی منزل پدرم شدم. خانواده ام فکر می کردند پسرم را به مادرهمسرم سپرده ام، من هم بدون هیچ حرفی به رختخواب رفتم و تا صبح از ظلمی که به فرزندم کرده بودم بی…