عید و عمو نوروز از هزار و یک روز
آقای خداوِردیِ بی مروت از زنگ اول تا حالا کُلی گچ های مَش فیاض رو حروم کرده تا هزار تا تکلیفِ عید برای ما رویِ تختهِ سیاه که حالا سفیدِ سفید شده بنویسه. اینم شد عید؟ کُفری میشم از مدرسه دِ درو. می رَم به…
داستان های هزار و یک روز – ملک زاده خاتون
خانم جان! بی بی جانم! ننه جونکم! مادرم! الهی قربونتون برم در عالم خلقت، سر شما خانم ها رو کلاه گذاشتند و از اون اول، خدا عشقش کشید وشیطان رو انگولکی کرد و اون هم شما رو فریب داد و بعد با یه تیپا از…
داستان های هزار و یک روز – اپیزود دوم : داستان خرِ ملا
تمامِ در و دیوارِ و سقفِ قهوه خونه، از دود سیاهِ سیاهه. این موقعِ روز بساطِ شاه رجب کِساده اما، شب ها وقتی مرشد قنبر داستانِ رستم و سهراب رو نقل میکنه بیشترِ جوون ها و بچه ها و پیرمردها مشتریش می شن.
داستان های هزار و یک روز- اپیزود اول: داستان ملاباجی
اتاقمون بزرگ نبود اما کُرسیمون گرمِ گرم بود. به هر طرفِ کرسی، یک پِله می گفتیم. پله ی بالا، جای بابام بود، این وَرِش مادرم می نشست و اون سَمتش خواهرم ولو می شد. جای من، پله ی پایین بود نزدیکِ در. همه جز من…
داستان عاشقانه خلیل و خِیران
عصر آخرین روز آذر ماه بود. روی تخت چوبی خانه ی قدیمی مادربزرگ دراز کشیده بودم. نور بی رمق خورشید عصرگاهی کم کم به زوال کشیده و پائیز، این فصل عاشق و معشوقه پسند، عزم رفتن کرده بود. چند روزی از آمدنم به ایران می…
ماموریت در دوبی – قسمت سی و هشتم
فیتز با تقلای زیاد و با حداکثر توان سعی می کرد در مبارزه با شرایط دشوار جاده کنترل اتومبیل را از دست ندهد. مبارزه او با پست و بلندی های جاده صحرایی حدود نیم ساعت ادامه داشت تا آنکه تند شدن بیش از حد شیب جاده و خطر فرورفتن در شنزار ادامه حرکت را برای فیتز ناممکن ساخت.
قصه های شبانه
فرقی نمی کند که رضا حسین پور برایت داستانی از خاطرات کودکی اش را تعریف کند یا قصه ای شبانه را. هر کدامش که باشد اصیل است مانند قدیم ها و ما را به زمانی می برد که محبت بیشتر بود. داستان ها و صدای…
ماموریت در دوبی ( قسمت بیست و هفتم)
نویسنده : رابین مور برگردان : غلامرضا کیامهر ماجراهای هیجان انگیز این رمان سیاسی در واقع نوعی افشاگری زیرکانه پشت پرده حوادث سه دهه آخر حکومت پهلوی در منطقه خلیج فارس و شرق میانه است که یک سر تمامی این ماجراها به تهران دهه ۱۹۷۰…