نگاهی به سوگ و سوگ درمانی

روانشناس و مشاور خانواده

اشاره :

فاجعه سقوط هواپیمای خطوط هوایی اوکراین و جان باختن انسان های بی گناه که تعداد زیادی از قربانیان این حادثه را دوستان و عزیزان ما در کانادا تشکیل می دهند، جامعه ایرانی را داغدار و سوگوار کرده است. به همین دلیل در پاتوق این شماره پلاک۵۲ پای صحبت سرکار خانم آذر ضیامنش ، روانشناس و مشاور خانواده در نورث ونکوور نشستیم و از او درباره سوگ و سوگ درمانی پرسیدیم. به امید اینکه به زودی شادی به دل های ایرانیان بازگردد، امیدواریم خواندن این مطلب برای شما مفید باشد.

پلاک ۵۲: این روزها متاسفانه جامعه ایرانی اخبار ناخوشایندی را می شنود و همه ما به صورت مستقیم و غیر مستقیم به خاطر از دست دادن عزیزان و هموطنانمان ناراحت و سوگوار هستیم. اولین سوال من از شما به عنوان روان شناس این است که اصولا از دید علمی، سوگ چه تعریفی دارد؟

– سوگ واقعیت و پدیده ایست که به نژاد، جنسیت و یا سن بستگی ندارد و موضوعی جهانی و همگانی است. وقیتکه شخصی چیزی و یا عزیزی را از دست می دهد، دچار غم و اندوه شده و اصطلاحا سوگوار می شود. داشتن درک درستی از سوگ می تواند به ما در کمک به کسانی که در این وضعیت(سوگ) قرار دارند موثر باشد، پس شاید بد نباشد که به بررسی واژگان مرتبط با مفهوم غم بپردازیم. فقدان در معنای لغوی خود به صورت “ از دست دادن هر چیزی در زندگی فرد، که می تواند اشکال مختلفی به صورت اقتصادی، عاطفی و یا … داشته باشد.” است و سوگواری لغتی است که در رابطه با فقدان هایی که مربوط به مرگ هستند به کار می رود. غم واکنش انسان در برابر فقدان است که می تواند به شیوه های مختلف فیزیکی، عاطفی، اجتماعی، شناختی و یا فیزیولوژیک ابراز گردد. سوگواری به عنوان پاسخی اجتماعی، عمومی و یا سنتی نسبت به فقدان تعریف می شود، در حالی که سوگ سفر شخصی فرد برای مدیریت فقدان است. اگر این غم و اندوه به موقع و به صورت صحیح درمان نشود ، می تواند انگیزه زندگی را از شخص سوگوار بگیرد و حتی به فکر پایان دادن به زندگی بیافتد. در اینجاست که بازماندگان مسئول هستند که شخص داغدار را حمایت کنند و با کمک روان درمانگر، به تدریج او را به روند عادی زندگی بازگردانند.

گاهی خشم یعنی اجتناب از دیدن غم و روبه رو شدن با آن. یعنی به جای درمان غم به دنبال مقصر گشتن و محکوم کردن آن . در نتیجه کیفیت و ماهیت غم تغییر پیدا می کند.

پلاک ۵۲: پس از فاجعه سقوط هواپیمای مسافرتی که باعث شد تعداد زیادی از هموطنان ما مظلومانه جان خود را از دست بدهند، احساس می شود که جامعه ایرانی هم در داخل ایران و هم خارج از ایران خصوصا در کانادا با یک غم و سوگ عمومی روبرو شده است. شما این سوگ را چگونه می بینیند و چه راه هایی برای گذر از آن توصیه می کنید؟

– به نظر من شرایطی که الان در جامعه ایرانی وجود دارد صرفا به دلیل سانحه دلخراش سقوط هواپیما نیست. اگر کمی به عقب بر گردیم می بینیم که متاسفانه سال ما با سیل و ویرانی در بخش های غربی کشور شروع شد . پس از آن چند تصادف بزرگ رانندگی ، اعتراضات و درگیری های اجتماعی آبان ماه و در آخر سقوط هواپیما و حالا هم سیل در سیستان و بلوچستان همگی دست به دست هم دادند تا یک اندوه عمومی گریبان جامعه را بگیرد. خصوصا وقتی خبر سقوط هواپیما و بعد از آن دلایل آن منتشر شد، به دلیل ناگهانی بودن آن و اینکه مردم انتظار نداشتند که سهل انگاری نیروهای خودی، به سادگی باعث از دست رفتن جان عزیزان و هموطنان شود، شوک بزرگی به جامعه وارد آمد. این طور به نظر می رسد که چرخه خشم در جامعه ما در حال رشد است و این حزن و غم عمومی، خودش زیر خشم پنهان می کند. حتی همین جا در بعضی مراسم سوگواری دیده می شود که برخی به جای دلداری وهمدلی با فرد داغدار، خشم خود را نشان می دهند و می خواهند فریاد بزنند و خودشان را تخلیه کنند. این خشم مردم قابل درک است ولی سئوال این است که آیا این خشم به کسانی که عزیزی را از دست داده اند کمک می کند که بتوانند سوگواری کنند و از این غم بزرگ به سلامت بگذرند؟

سوگ و سوگواری

پلاک ۵۲: آیا به اعتقاد روان شناسان، خشم سدی در برابر درمان غم ناشی از سوگ است؟

– گاهی خشم یعنی اجتناب از دیدن غم و روبه رو شدن با آن. یعنی به جای درمان غم به دنبال مقصر گشتن و محکوم کردن آن . در نتیجه کیفیت و ماهیت غم تغییر پیدا می کند. از دیدگاه روان شناسی غم باید فرآیند خودش را طی کند و برون ریزی داشته باشد و گاهی خشم مانعی جدی بر سر راه سیر طبیعی آن میشود. برای همین در خیلی از موارد می بینیم که شخص سوگوار به دلیل اینکه به درستی سوگ را طی نکرده و غم و اندوه خود را سرکوب کرده، بعد از گذشت سال ها هنوز خشمگین است و نمی تواند از سوگ خودش عبور کرده و به شرایط عادی برگردد و این مساله بر روی زندگی او و اطرافیانش تاثیر منفی دارد.

مسیر گذر از این سوگ، مسیری است که از درک و ارتباط با احساس و برون ریزی سالم می گذرد. در چنین شرایطی سرکوب احساس و تحریف آن هر چند که ناشی از عشق و علاقه به فرد سوگوار باشد، کمک چندانی نمی کند.

پلاک ۵۲: در این روزها که تعدادی از هموطنان ما در گوشه و کنار کانادا عزیزان خود را از دست داده و سوگوار هستند، ما چگونه می توانیم در این غم بزرگ همراهشان باشیم؟

– بازماندگان این مصیبت، که هر کدام عزیزی را از دست داده اند، می خواهند که برای آن عزیزشان سوگواری کنند. برای همین در این شرایط بسیار مهم است که در کنار آنها همدل و همراه باشیم و شرایط برون ریزی را فراهم کنیم. کنارشان قرار بگیریم . همت کنیم فقط گوشی برای شنیدن حرف ها و خاطرات آن ها و شانه ای برای تکیه دادنشان باشیم. نصیحت نکنیم ، اجازه دهیم گریه کنند و اگر می خواهیم با آن ها گریه کنیم تا احساسشان را سرکوب نکنند و اجازه دهیم با عواطف خود ارتباط برقرار کنند. مسیر گذر از این سوگ، مسیری است که از درک و ارتباط با احساس و برون ریزی سالم می گذرد. در چنین شرایطی سرکوب احساس و تحریف آن هر چند که ناشی از عشق و علاقه به فرد سوگوار باشد، کمک جندانب نمی کند. به اعتقاد من ، همه ما وظیفه سنگینی در جامعه ایرانیان در غرب و شرق کانادا داریم و نباید اجازه دهیم مراسم سوگواری تبدیل به فضایی برای تخلیه خشم و تسویه حساب شخصی و فردی بشود. نباید به زخم سوگواران نمک بپاشیم و باید برایشان مرهم باشیم. کانادا کشور آزادی است و می توانیم خارج از یک مراسم سوگواری، با جدیت و استفاده از راهکارهای قانونی برای روشن شدن حقایق و مجازات مسببین این حوادث دردناک اقدام کنیم.امر مسلم این است که مسوولین این اتفاقات باید پاسخگو ومسوولیت پذیر باشند که این هم راهی است که میتواند تا حدودی درد و رنج مردم ایران وبازماندگان را التیام بخشد.باید از مردم به دلیل سهل انگاری و ناکارامدی مدیریتی پوزش بخواهند و طلب بخشش بکنند.

پلاک ۵۲: به نکات بسیار جالبی اشاره کردید که نشان می دهد وظیفه ما در قبال هموطنان سوگوار برای گذر از این غم بزرگ چقدر حساس است. اگر ممکن است برای ما از مراحل سوگ و سوگواری وقتی که شخصی عزیزی را از دست می دهد، بگویید:

– اولین تجربه فردی که عزیزی را از دست می دهد، مانند ضربه و شوکی روانی سنگینی است که به او وارد می آید. فرد دچار گیجی و بهت می شود و شاید تا مدتی متوجه نباشد که چه اتفاقی برایش پیش آمده است.

پس از آن، شخص وارد مرحله انکار می شود و به اشکال مختلف سعی می کند که از قبول بروز این فقدان امتناع کرده و از واقعیت فرار کند. انکار، پروسه غم را طولانی تر و عمیق تر می کند.امیدوار است که عزیزش برگردد.

بعد از گذر از انکار و اینکه شخص سوگوار واقعیت را قبول می کند، تازه خشم خودش را نشان می دهد و او از خودش و زمانه خشمگین می شود که چرا این اتفاق برای او پیش آمده و عادلانه نبوده است.هم از خود عصبانی میشود و هم از فرد فوت کرده که اورا تنها گذاشته.

بعد از خشم، معمولا شخص با افسردگی ناشی از فقدان روبه رو می شود و اگر به موقع و به شکل صحیح درمان نشود ممکن است از هم پاشیدگی ساختار روانی و گاهی تمایل به پایان دادن به زندگی ختم شود.

اگر سوگوار از مرحله افسردگی عبور کند، مرحله پذیرش شروع می شود. البته پذیرش حتما به این معنا نیست که او به زندگی با کیفیت قبل بازمی گردد و زندگی همان شیرینی و مفهوم سابق را برایش دارد. در اینجاست که حمایت اطرافیان و حضور درمانگر نقشی مهمی در کمک به بازگشت او به زندگی عادی بازی می کنند. که فرد بتواند فعالیتهای کارامد و موثر را در زندگی شروع کند.

ماشین رفتار دارای چهار چرخ که دو چرخ جلو فکر و عمل هستند و دو چرخ عقب احساس و فیزیولوژی بدن. فکر و عمل که چرخ های جلویی هستند، حرکت می کنند و احساس و فیزیولوژی دنبال آن می روند. اما در سوگ و شرایط بحران چرخ های عقب انسان را پیش می برند.

پلاک ۵۲ : دوران گذر از سوگ معمولا چقدر طول می کشد؟

– دوران سوگ بسته به شرایط افراد متفاوت است ولیکن معمولا بین چهار تا شش ماه ادامه پیدا می کند و اگر بیشتر ادامه پیدا کرد، به کمک حرفه ایی نیاز خواهد بود.

پلاک۵۲ : آیا در پایان دوران سوگ، شخص سوگوار باید غم خود را فراموش کرده باشد؟ منظور من این است که اگر غم خود را فراموش نکند به این معنا است که درمان نشده است؟

– اتفاق و یا رویدادهای دردناک مانند طوفانی وقفه ایی در مسیر زندگی طبیعی ایجاد می کند و اثرات آن تا آخر زندگی به همراه فرد خواهد بود.مهم است که از این طوفانها بتوانیم دستاورد های مثبت بدست اوریم، مانند ققنوس که از دل خاکستر خود مجددا متولد میشود. اگر یک نگاه هستی مدار و کلی داشته باشیم، به پیوستگی و اتصال رشته های حیات فردی به هم، پی میبریم که انسان ها به هم وصل هستند. زمان یکپارچه و به هم متصل است. پیوستگی و زنجیره های هستی ما انسان ها را به هم متصل می کند برای همین است که درد و شادی مشترک بشری وجود دارد. میتوان نتیجه گرفت که ، امکان ندارد عزیزی که از دست داده ایم را فراموش کنیم. اما بعد از دوران سوگواری، به زندگی برمیگردیم. مهم است که در زندگی باید کارآمد و هدفمند باشیم و از آن لذت ببریم هرچند هر زمانی که به عزیز از دست رفته خود فکر می کنیم، صادقانه درد هم می کشیم.

پلاک۵۲ : آیا عقل و منطق هم در سوگواری نقشی دارد ؟ یعنی آیا می توانیم از شخص سوگوار توقع داشته باشیم که به غم خود عاقلانه نگاه کند و با کمک منطق از آن بگذرد؟

– اجازه بدهید به این موضوع از زاویه دیگری نگاه کنیم. نظریه ای در روان شناسی تحت عنوان تئوری انتخاب و واقعیت درمانی وجود دارد که به زبان ساده رفتار انسان را به ماشین رفتار تشبیه می کند. ماشین رفتار دارای چهار چرخ که دو چرخ جلو فکر و عمل هستند و دو چرخ عقب احساس و فیزیولوژی بدن. فکر و عمل که چرخ های جلویی هستند، حرکت می کنند و احساس و فیزیولوژی دنبال آن می روند. اما در سوگ و شرایط بحران چرخ های عقب انسان را پیش می برند. برای همین در سوگ فکر و عمل کارکرد موثر خود را از دست میدهد و این احساس و فیزیولوژی است که انسان داغدار را پیش می برد. در بسیاری از موارد مشاهده شده به دلیل اینکه اطرافیان از شخص سوگوار توقع برخورد منطقی داشته اند، او خود را در منزل حبس و یا از جامعه دوری می کند چون احساسش این است که سایرین او را درک نمی کنند. بعضی وقت ها نصیحت کردن فرد سوگوار مانند پاشیدن بنزین بر روی آتش است. برای همین بهتر است برای درمان سوگ از متخصصین روانشناسی و مشاوره کمک گرفت تا فرد بطور سلامت از این بحران خارج شود.

پلاک ۵۲: با توضیحاتی که دادید، سوگ درمانی را به زبان ساده چگونه توصیف می کنید؟

– هدف درمانی سوگ مشترک است و آن هدف یکپارچه سازی گذشته، حال و آینده فرد است. در درمان سوگ ما به دنبال تشویق مراجع برای فراموش کردن مرگ و کنار گذاشتن گذشته نیستیم، بلکه درمان سوگ در مورد گسترش روابط ادامه دار موثر با فردی است که از دنیا رفته است. در حقیقت به جای اجتناب از تفکر در مورد فرد از دنیا رفته و یا پرت کردن حواس از سوگ، میتوان با مشغول کردن فرد به کارهای روزمره، عادتهای جدید و کار، با اشتغال مجدد به دنیا، مراجعین به تعریف مجددی از لذت دست یافته و با یکپارچه سازی گذشته و آینده به دنبال جنبه های مثبت دیگری در دنیا باشند. با سازماندهی مجدد مفهوم سوگ و اشتغال فعال با آن، معانی جدیدی در فقدان بدست می آید. معنی یابی در مرگ، جزء اصلی فرایند درمان سوگ است. افراد به خودگویی های جدیدی برای تخریب های به جا مانده بر اثر مرگ عزیزان، نیاز دارند تا بتوانند رشته حیات زندگی را به دست بگیرند، بخندند، مجدد ازدواج کنند، صاحب فرزند شوند و برای آینده آن برنامه ریزی کنند هر چند که خلاء از دست دادن آن عزیز همیشه در زندگی همراهشان خواهد بود.

پلاک۵۲ : با توجه به شرایط فعلی که خیلی از سوگواران سانحه سقوط هواپیما از هموطنان ما در گوشه و کنار این شهر هستند، به نظر شما آیا جلسات گروه درمانی هم می تواند برای گذر از سوگ به این عزیزان کمک کند؟

– به نکته خوبی اشاره کردید زیرا این عزیزان غم مشترکی دارند و جلسات گروهی می تواند در درمان سوگ و گذر از این ایام تلخ کمک زیادی بکند. پس از وقوع این فاجعه من به همراه تعدادی از همکارانم اعلام آمادگی کردیم که با جان و دل آماده هستیم به سهم خود تمام تخصص و دانش خودمان را بدون چشمداشت مادی با برگزاری جلسات انفرادی و گروهی برای کم کردن غم و اندوه به این عزیزان داغدار تقدیم کنیم.

پلاک ۵۲: از وقتیکه در اختیار ما قرار دادید صمیمانه تشکر می کنم .