جلسه بانک مرکزی ناکجا آباد
معاون رییس بانک مرکزی: خیلی وقته منتظریم. آقای رییس دیر کرده. می گم جلسه رو شروع کنیم. اگه خروجی نداشته باشیم. فردا بازار می ترکه.
عشق و جنگ و عمه
این هفته با یک دسته گل رز به دیدن عمه خانوم رفتم. عمه عاشق عطر گلهاست. -عمه جون! با چه لذتی گلها رو بو میکنید. -چیه؟ یه گل بو کردن هم …
آنچه یک کانادایی باید از ما بداند!
یک کانادایی نیاز دارد به منظور خروج از زندگی خشک و یکنواخت خود با برخی هیجانات و مفاهیم بنیادین زندگی ایرانی که باعث تولید آدرنالین در خون شده و سطح نشاط را بالا میبرد، آشنا شود.
کرونا بدتر است یا رفیق خسیس؟
البته نه که همه ی آلمانی ها خشک و سرد باشند. خیر. بعضی هاشان در شوخ طبعی و طعنه زدن یک سور به ایرانی ها زده اند.
شکفتن گل از گل در جشن سده
پدربزرگ معتقد است ما باید جشن سده را در کانادا هم گرامی بداریم. خواهرم می پرسد: مگه در ایران گرامی میداشتیم که اینجا هم باید گرامی بداریم؟
جشن، از نوع ایرانی
دیروز در مرکز خرید بزرگی در ونکوور پسر عمویم خسرو را دیدم. خسرو زیر لبی با خودش حرف می زد و با عجله به سمت مقصدی نامعلوم می رفت.
مردان بومرنگی
قرار است در مورد حقوق زنان بنویسم اما من مرد هستم و هرچقدر هم فمنیست باشم باز هم یک جای کارم میلنگد. به قول برخی دوستان،« مَردِ مُردهی ایرانی، فمنیست است.»
نه فرشته ام، نه کفتر!
در دوران مدرسه، هر از چند گاهی سر و کله ی یکی از همین باورها پیدا می شد و مثل امواج پاندمی کوید سراسر مدرسه را درمی نوردید. مثلاً یکی از بچه ها چو می انداخت که از قدیم گفته اند هرکس بتواند نوک زبانش را به نوک بینی اش برساند پولدار می شود.