عید و عمو نوروز از هزار و یک روز
آقای خداوِردیِ بی مروت از زنگ اول تا حالا کُلی گچ های مَش فیاض رو حروم کرده تا هزار تا تکلیفِ عید برای ما رویِ تختهِ سیاه که حالا سفیدِ سفید شده بنویسه. اینم شد عید؟ کُفری میشم از مدرسه دِ درو. می رَم به…
داستان صوتی محکوم به زندگی
وینشتاین روی تختخوابش دراز کشیده بود و با نگاهی انباشته از سستی و تنبلی و افسردگی به سقف خیره شده بود نمیتوانست بخوابد؛ از آن بیرون صدای کرکنندهٔ ترافیک شلوغ ساعت هشت صبح به گوش میرسید.
داستان صوتی جشن تولد اثر اسلاومیر مرژوک
سراغ وکیلم رفته بودم. تالار خانهاش وهم انگیز بود. از لابلای پشت دریهای توری و برگ گلهای کاغذی نور کمیتو میآمد. خانم خانه که روی مبلی با رو کش سفید لمیده بود. لباسی به تن داشت با نقش پروانه. پروانههای درشت وچشمگیر.
داستان صوتی مرگ یک کارمند اثر آنتوان چخوف
در شبی خوش ، کارمندی به اسم ایوان دمیتریچ چرویاکف که خود نیز به اندازه ی همان شب ، خوش بود در ردیف دوم تئاتر نشسته و دوربین به چشم سرگرم تماشای اپرت ” ناقوسهای کورنیلف ” بود . چشم به صحنه دوخته بود و عرش اعلی را سیر میکرد . اما ناگهان …
مردی هست که عادت داره با چتر بکوبه تو کله ام
فـرنـاندو سـورنتینـو، نویسندهی آرژانتینی است.در غالب آثار وی درونمایه های خیالی و گاه وحشت نقش عمدهای دارد.
داستان صوتی خنجری در این باغ
خنجری در این باغ واهه کاچا را به شهرتی دوباره رساند. این رمان تکان دهنده حاصل چندین سال مطالعه، پژوهش و بررسی منابع گوناگون و خاطرات شاهدان عینی و جان به در بردگان نخستین جنایت بزرگ قرن بیستم، یعنی نژادکشی ارمنیان، است.
استاد و شیطان
استاد با فنجانی از قهوه و کتابی که تا وسط هایش را خوانده، روی کاناپه لم داده بود. ساعت نه شب را نشان می داد و هنوز زنش از مهمانی نیامده بود.
داستان محمـود و نـگار
اینها رو که واسهت تعریف میکنم بنویس آقا روزنومه چی؟ بنویس تا عالم و آدم ماجرای ما رو بخونن و عبرت بگیرن. اسم من محموده، اسم اون نگار… اسم قصهمونو بذار محمود و نگار، بذار ملت بخونن و گریه کنن، بخونن و زار بزنن… بلاهایی که سر لیلی و مجنون، سر اصلی و کرم، سر شیرین و فرهاد اومد پیش بلاهایی که سرِ ما اومده اصلش به حساب نمیآد.