فرهنگستان | پلاک ۵۲ - Page 2

آخرین شماره مجله پلاک52

دسته: فرهنگستان

فرهنگستان, ونکوور گردی

شکوه معماری ونکوور: از کلبه‌های چوبی تا آسمان‌خراش‌های خیره‌کننده 

معماری ونکوور، سفری جذاب در طول زمان است. از کلبه‌های چوبی اولیه پیشگامان تا آسمان‌خراش‌های خیره‌کننده امروزی، این شهر شاهد تحولات و نوآوری‌های قابل توجهی در عرصه معماری بوده است.

ادبیات ایران و جهان, داستان

داستان دنباله دار سلیم سامورایی – قسمت آخر 

 سلیم‌سامورایی آینده‌ای پر از خوشی و آرامش را در کنار فرخنده ترسیم کرده بود ، نام‌های فرزندان‌شان را انتخاب کرده بود و صورت‌شان را در ذهن مجسم کرده بود.

تاریخ

«ویرانگر دنیاها»؛ رابرت اوپنهایمر واقعی که بود؟ 

اوپنهامیر در مصاحبه‌ای در سال‌های ۱۹۶۰، ابعادی تازه از احساساتش در آن زمان رو کرد. او گفت که لحظاتی بعد از انفجار،‌ سطری از متن هندوی بهاگاواد گیتا به ذهنش خطور کرد که می‌گفت «اکنون من خود مرگ شده‌ام، ویرانگر دنیاها.»

ادبیات ایران و جهان, فرهنگستان, معرفی کتاب

«تا ماه اوت»، آخرین اثر مارکز، برخلاف میل نویسنده منتشر شد 

یک دهه پیش، زمانی که گابریل گارسیا مارکز، نویسنده و برنده جایزه نوبل ادبیات، درگذشت تنها یک رمان منتشر‌نشده از خود به جا گذاشت؛ رمانی که نوشتن آن در جریان بیماری فراموشی او با مشکل رو‌به‌رو شد. او در آخرین روزهای زندگی‌اش از پسرانش خواسته بود این کتاب را از میان ببرند.

ادبیات ایران و جهان, کاناپه, معرفی کتاب

نگاهی به رمان محاکمه، اثر فرانتس کافکا 

رمان محاکمه یکی از برجسته‌ترین رمان‌های فرانتس کافکا است. کتابی که دنیای نویسنده – یا همان چیزی که معمولا از آن تحت عنوان دنیای کافکایی یاد می‌کنند – را به بهترین وجه ممکن نشان می‌دهد.

ادبیات ایران و جهان, زیر سقف نویسندگی, فرهنگستان

انتشار نسخه کامل اثر تابوشکن صادق هدایت پس از ۷۵ سال 

صادق هدایت نسخه نهایی “قضیه توپ مرواری” را در سال ۱۳۲۷ برای انتشار در خارج از کشور برای دوستش حسن شهیدنورایی در فرانسه می‌فرستد تا با نام مستعار “هادی صداقت” در پاریس منتشر شود. مرگ نابهنگام شهیدنورایی و در پی آن خودکشی هدایت، انتشار آن را به تعویق انداخت.

داستان, ماموریت در دوبی

ماموریت در دوبی – قسمت هشتاد و سوم 

فیتز با شنیدن اندرز ملوک در آخرین لحظات دیدار با او احساس کرد که مادر لیلا با پیش کشیدن این موضوع به طور ضمنی به عشق آتشین او نسبت به دخترش اشاره کرده و حقیقت تلخ پذیرش شکست در یک عشق بی تناسب را در یک جمله کوتاه به او تذکر داده است.