ماموریت در دوبی – قسمت هفتاد و سوم
فیتز بر اثر گفتگو با فالمه به صحت گفته های لیلا اسمیت پی برده بود و اطمینان یافته بود که ایران محدوده آبهای ساحلی ابوموسی را به دوازده مایل افزایش خواهد داد و دولت و نیروی دریایی انگلیس هم از این اقدام حمایت خواهند کرد.
ماموریت در دوبی – قسمت هفتاد و دوم
برای تو چه فرق می کند – مجلس شیخ راشد – شیخ حمد، شیخ زاید و با حتی شیخ خالد حاکم شارجه. مسئله مهم اینست که می گویند تو به شاه وعده داده ای که انگلیس از اقدام او در افزایش محدوده آبهای ساحلی جزیره ابوموسی از سه مایل به ۹ مایل پشتیبانی خواهد کرد.
ماموریت در دوبی – قسمت هفتاد و یکم
ماموران گمرک بندرعباس با آشنایی کاملی که نسبت به فیتز داشتند بی آنکه او و جامه دانش را مورد بازرسی قرار دهند اجازه دادند تا وارد سالن ترانزیت فرودگاه شود. دقایقی بعد فیتز دوباره به قصد تهران سوار هواپیمای جت ایران ار شد.
ماموریت در دوبی – قسمت هفتاد
فیتز به سبب انجام سفرهای مکرر هوایی میان تهران و دوبی که از طریق بندرعباس و شیراز صورت می گرفت به قول معروف وجب به وجب این مسیر هوایی را مثل کف دستش میشناخت. به عنوان مثال او می دانست که پنج دقیقه بعد از برخاستن هواپیمای جت (لیران ار) از فرودگاه دوبی جزیره ابوموسی بر سر راه ظاهر می شود.
ماموریت در دوبی – قسمت شصت و نهم
شیخ راشد با یاد آوری خاطره دغل کاری پدرش لبخندی زد و به صحبت هایش با فیتز ادامه داد:ما در دنیای کاملا متفاوتی آکنده از سنت ها و روش های تازه زندگی می کنیم.
ماموریت در دوبی – قسمت شصت و هشتم
آقای فیتز در اینجا همه کس میداند که تو دو قبضه تیربار ۲۰ میلی متری از ایران به دوبی آوردی و آنها را روی لنج متعلق به سپه نصب کردی و پس از آن همراه با سپه در یک عملیات حمل قاچاق شرکت جستی!»
ماموریت در دوبی – قسمت شصت و هفتم
فیتز به دلایلی نامعلوم نسبت به فرزند شیخ حمد احساس نفرت می کرد و به همین سبب بسیار خوشحال بود از اینکه به جای شیخ صقر سرو کارش با شخص شیخ حمد افتاده است.
ماموریت در دوبی – قسمت شصت و ششم
ماجراهای هیجان انگیز این رمان سیاسی در واقع نوعی افشاگری زیرکانه پشت پرده حوادث سه دهه آخر حکومت پهلوی در منطقه خلیج فارس و شرق میانه است که یک سر تمامی این ماجراها به تهران دهه ۱۹۷۰ میلادی ختم می شود. شهری که نویسنده از…