حریفان سیستم بهداشتی کانادا
تمام مهاجرین در همان روزهای اول از شنیدن بیمه کم و بیش رایگان کانادا قند در دلشان آب می شود. انگار برگه ی لاتاریشان برده باشد. در عرش سیر می کنند.
طنز | داستان ورود سینماتوگراف به ممالک محروسه ی ایران
اتابک اعظم: درود و سلام بر قدر قدرت زمان که شکوه شمشیرش ترس بر دل دشمنان می افکند و به یک نگاهش ببر به گربه تبدیل می شود و قدش از زرافه بلندتر است و … مظفرالدین شاه: ملیجک این اتابک چه می گوید؟ ملیجک:…
دزدها
خیلی سال پیش از مدرسه به خانه باز می گشتم که سر راه دزدیدنم. درست سر کوچه ی مدرسه یکی از دزدها از ماشین پیاده شد و به من گفت:
عمو جون بستنی نمی خوای؟
خاطرات یک روانپزشک؛ مهمات داستان نویسی
همانطور که می دانید هنر و به خصوص خلق آثار هنری می تواند روح آدم را جلا ببخشد. ارسطو که در دور و بر قصر اسکندر مقدونی می چرخید گفته بود هنر می تواند به ما کمک کند. من هم که روحیه ام بابت شغلم…
جلسه بانک مرکزی ناکجا آباد
معاون رییس بانک مرکزی: خیلی وقته منتظریم. آقای رییس دیر کرده. می گم جلسه رو شروع کنیم. اگه خروجی نداشته باشیم. فردا بازار می ترکه.
خاطرات یک روانپزشک؛ علوم خفیه ی مدیریت
در مطبم نشسته بودم که مردی کت شلواری و شیک اما افسرده وارد شد. وقتی نشست گفت: آه دکتر دنیا خیلی خراب شده. من باید از این مملکت برم. دیگه جای امثال من نیست. دارم خودمو اینجا هدر می دم. گفتم: مگه چی شده؟ گفت:…
جشن، از نوع ایرانی
دیروز در مرکز خرید بزرگی در ونکوور پسر عمویم خسرو را دیدم. خسرو زیر لبی با خودش حرف می زد و با عجله به سمت مقصدی نامعلوم می رفت.