هر کسی یا روز میمیرد یا شب، من شبانه روز
هرکسی یا روز می میرد یا شب، من شبانه روز قصه این روزهای تمام ماست، تمام آن ها که در این خانه مانده اند و تمام آن ها که از این خانه رفته اند و تمام آن ها که به این خانه باز می گردند.
فرودگاه، پرواز شماره ۷۰۷
شاعری در شبی بارانی و سرد مشغول کار در اتاق خود است که به یکباره با رویدادی عجیب مواجه شده و در پیِ آن مجبور به ترکِ خانه اش می شود تا در ادامه و در مکان هایی غریب ماجراهای دیگری را از سر بگذراند و…
یرما، سرکوب احساسات عاشقانه یک زن
تئاتر «یرما» توسط یک گروه 40 نفره متشکل از بازیگران کارگاهی رفیعی، تمرین و تولید شده است. این نمایش به دلیل حضور روح شاملو در جزء به جزء دیالوگهایش دارای یک ریتم داستانی خوب است که به هیچ وجه ملالآور نیست.
روایتی از باغ دلگشا با جسارتی زنانه
در باغ دلگشا از اتفاقات زمان سعدی سخن به میان میآید، از آنچه که بر این شاعر نامدار گذشته و هر آنچه که در آثار و احوالات او قابل دریافت و درک است.
امرور، فردای خودت را به یاد بیاور
«فردا» از آن دست نمایشهایی است که تا ساعتها و شاید هم روزها بعد از دیدن روح و ذهن آدمی را درگیر میسازد و گویای گذشته بیفردا برای کاراکترها و فردای بیگذشته برای تماشاگران است.
بازسازی روح رنج کشیده افلیای معاصر توسط مسعود طیبی
در تراژدی هملت شاهکار شکسپیر، هملت پدر معشوقهی خود افلیا را به قتل میرساند و افلیای عاشق از اندوه پدر دیوانه میشود و در نهایت مرگ سرانجام عاشقانه اوست. مسعود طیبی اما از زاویهی دیگری به این ماجرای عاشقانه پرداخته است.
تراژدی مکبث، شاهکار ویلیام شکسپیر به کارگردانی بهروز غریب پور
تراژدی مکبث شرح زندگی پر حادثه سرداری دلیر و لایق به نام مکبث است که در شب تلخ با وسوسۀ جادوگران و همسرش، پادشاه دانکن را در خوابگاه خود به قتل میرسانند.
دوازده ، روایت یک نفر در مقابل یازده نفر
این نمایش روایت و برداشتی آزاد از نمایش رادیویی دوازده مرد خشمگین اثر رجینالد رز است که پیرامون امر مهم قضاوت در دنیای معاصر شکل گرفته