حزب پلنگ سیاه (Black Panther Party) سازمان سوسیالیست آمریکایی بود که برای حقوق سیاه پوستان در آمریکا کار می‌کرد. حزب پلنگ سیاه یکی از بحث برانگیزترین گروه‌های سیاسی در دهه ۶۰ میلادی بود و توجه زیادی به برنامه‌های اجتماعی و دوره‌های دفاع از خود داشت.

حزب پلنگ سیاه (بی پی پی)، که در اصل «حزب پلنگ سیاه برای دفاع از خود: Black Panther Party for Self Defense» نام داشت، یک گروه سیاسی بود که توسط بابی سیل و هوی نیوتون در اکتبر ۱۹۶۶ پایه‌گذاری شد. حزب در آمریکا بین سالهای ۱۹۶۶ تا ۱۹۸۲ فعال بود، قسمت بین‌المللی در بریتانیا اوایل دهه هفتاد و در الجزایر بین سالهای ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۲ فعالیت داشت. در سال ۱۹۷۰، زمانی که حزب در اوج قدرت بود، این سازمان دارای دفاتر در ۶۸ شهر و هزاران عضو بود. کار اصلی حزب شامل فعالیت‌های اجتماعی مثل خدمات پزشکی رایگان، غذا و مدارس برای کودکان و گشت‌های مسلحانه بود. اعضای حزب پلنگ سیاه در دوره فعالیت در بسیاری از درگیری های مسلحانه با پلیس نقش داشتند.

پلنگ های سیاه

پخش نامه های جعلی توسط اف بی آی منجر به درگیری های داخلی و از هم پاشیدگی سازمانی میان گروه های مختلف حزب شد. همچنین بدنام شدن رهبران و اعضای حزب توسط رسانه های جریان اصلی، اعتماد و حمایت مردمی را کاهش داد و سرانجام در ۱۹۸۲ به انحلال حزب انجامید.

اعضای مشهور از جمله ایلین براون، استوکلی کارمایکل، فرد همپتون، ایلدریج کلیور، کتلین کلویر، آنجلا دیویس، دیوید هیلارد، جورج جکسون ، آساتا شاکور و افنی شکور (افنی شکور مادر توپاک شکور رپر نامدار آمریکایی هست) بودند.



سکانس های برتر سینما | یهودا و مسیح سیاه

دفاع شخصی در برابر خشونت پلیس

در اواسط دهه ۶۰ بود که در بسیاری از نقاط ایالات متحده آمریکا، حملات سازماندهی‌شده و خشونت‌بار نیروهای پلیس علیه سیاهان آغاز شد. در این دوران در ایالت کالیفرنیا، حمل علنی سلاح برای شهروندان از نظر قانونی تضمین شده بود و به همین خاطر «هویی نیوتن» دانشجوی ۲۴ ساله رشته حقوق که اهل شهر شمالی ایالت کالیفرنیا یعنی اوکلند است تصمیم می‌گیرد که برای حفاظت از مردم سیاه‌پوست در برابر خشونت نیروهای پلیس از این حق به تمامی استفاده کند. بدین ترتیب وی همراه با دوستش «بابی سیل» حزب موسوم به «پلنگ سیاه» را با هدف دفاع شخصی تأسیس می‌کند.

FILE – In this Dec. 11, 1969, file photo, demonstrators protest on the steps of the Los Angeles City Hall, against raids by police at Black Panther headquarters. It once would have been unthinkable for a city to erect a monument to Huey P. Newton, the Black Panther Party co-founder who was feared and hated by many Americans. Members of the party were dismissed as racist, gun-toting militants. (AP Photo/Wally Fong, File)
افراد این گروه مسلح بوده و کاپشن‌های چرم مشکی همراه با بلوز یقه اسکی و کلاه بره موسوم به کلاه باسک می‌پوشیدند و ماموران پلیس را تعقیب می‌کردند. هر زمان که ماموران یک شهروند سیاه را متوقف می‌کردند، پلنگ‌های سیاه نیز در همان نزدیکی حضور داشتند و بر کار پلیس نظارت می‌کردند. بسیاری از نیروهای امنیتی از این حضور پلنگ‌های سیاه مرعوب شده‌اند.

 

در عرصه سیاسی نیز زنگ‌های خطر به صدا درآمده بود. نمایندگان مجلس ایالتی کالیفرنیا در روز دوم ماه مه ۱۹۶۷ پیش‌نویس قانونی را به بحث گذاشتند که طی آن حمل هرگونه سلاح گرم ممنوع اعلام می‌شد. در همان حال ۲۶ به اصطلاح پلنگ مسلح وارد صحن پارلمان شدند تا به این صورت از تصویب این قانون جلوگیری به عمل آورند و همین اقدام و رویداد بود که پلنگ‌های سیاه را در سراسر آمریکا به شهرت رساند.

بزرگترین خطر برای امنیت داخلی

بدین ترتیب در سراسر کشور گروه‌های محلی پلنگ‌ها به تقلید از پلنگ‌های سیاه اوکلند شکل گرفت و در میان آن‌ها پلنگ‌های سیاه محله معروف کوئینز در نیویورک شهرت بیشتری پیدا کرد. در سال ۱۹۶۸ بود که سیریل اینس در آن زمان ۲۲ ساله و بیل جانسون ۱۸ ساله به این گروه پیوستند. جانسون می‌گوید که برای او بیش از هر چیز کمک به این انجمن محلی اهمیت داشت و البته پلنگ‌ها به وی امکان کمک کردن را می‌دهند. امروز وی بیش از هر چیز به کتابخانه‌ای که در سال ۱۹۶۹ در محله کوئینز افتتاح کرد افتخار می‌کند و البته عضویت در گروه پلنگ‌های سیاه این امکان را برای وی فراهم آورد.




محبوبیت پلنگ‌ها نیز علاوه بر دیگر مسائل از بابت همین ابتکارهای آموزشی و اجتماعی است. این گروه در سال ۱۹۶۹ برنامه‌ای برای تأمین صبحانه رایگان برای دانش‌آموزان تدوین و ارائه کردند. در اوکلند از سوی این گروه یک مدرسه تأسیس شد. پلنگ‌های سیاه در زمانه حرکت‌های انقلابی و شورش‌های سیاسی و اجتماعی به بتی برای چپ‌های آمریکایی و دشمنان دولت بدل شدند. به همین خاطر بود که «جی. ادگار هوبر» رئیس وقت سازمان سیا از این گروه به عنوان «بزرگترین تهدید برای امنیت داخلی کشور» یاد کرد و متعاقب آن دستور داد که از طریق ماموران جاسوس و خبرچین همه اقدامات آنان تحت نظر گرفته شده و در نهایت این گروه تسلیم شوند.


اما این روش‌های مقام‌های امنیتی راه را برای جعل سند و مدرک علیه این گروه و قتل‌های خودسرانه نیز باز گذاشته بود.

در شب چهارم دسامبر ۱۹۶۹، فرد همپتون ۲۱ ساله که دبیرکلی حزب پلنگ‌های سیاه ایالت ایلینویز را بر عهده داشت همراه با محافظش در آپارتمان مسکونی خود در شیکاگو توسط یک واحد ویژه پلیس به رگبار گلوله بسته و کشته شد.

البته مقامات پلیس بعدها ادعا کردند که به قصد توقیف سلاح‌های موجود در آپارتمان همپتون به محل زندگی وی می‌روند و در آنجا مورد حمله پلنگ‌های سیاه قرار می‌گیرند و برای دفاع از خود اقدام به تیراندازی می‌کنند.

فرد هامپتون در آپارتمان مسکونی خود در شیکاگو توسط یک واحد ویژه پلیس به رگبار گلوله بسته و کشته شد.

معرفی فیلم و سریال | سرگذشت ندیمه


زندانیان سیاسی

اما مدارکی که بعدها افشا شد داستان کاملاً متفاوتی از این حادثه را روایت می‌کند. با بررسی سوراخ گلوله‌ها بر روی دیوار محل درگیری مشخص شد که ماموران پلیس بیش از ۹۰ گلوله و همپتون و محافظش تنها دو گلوله شلیک کرده بودند. همپتون از ناحیه سر و از فاصله بسیار نزدیک هدف دو گلوله قرار گرفته بود. اف‌بی‌آی پیش از این عملیات یک جاسوس از میان نزدیکان همپتون اجیر کرده بود و توسط وی نقشه‌ای دقیق از آپارتمان قربانی در اختیار داشت. کماندوهای عملیاتی پلیس حتی این را نیز می‌دانستند که همپتون در کدام اتاق می‌خوابد.

سیریل اینس می‌گوید: «ما هرگز علیه سفیدها و علیه تشکیلات و دستگاه دولت اقدامی نکردیم» و به باور وی دقیقاً به همین دلیل دولت توانست پلنگ‌ها را نابود کند:

«حتی امروز هم شماری از اعضای پلنگ‌های سیاه تنها به جرم عضویت در این گروه در زندان بسر می‌برند. بی‌تردید این گروه مصداق زندانیان سیاسی به شمار می‌آیند.»

آلبرت وودفاکس نیز که در ماه فوریه سال جاری از زندان آزاد شد همواره ادعا می‌کرد که به عنوان عنصر نامطلوب و تنها به دلیل عضویت در گروه پلنگ‌های سیاه به زندان افتاده است. البته وودفاکس به جرم قتل یکی از نگهبانان زندان به حبس ابد محکوم شد. وی بیش از ۴۳ سال از زندگی خود را در سلول انفرادی گذراند و این در حالی بود که طی همه این سال‌ها تردیدهایی جدی در مورد مجرم بودن او وجود داشت. حتی بیوه آن مأمور مقتول نیز خواهان آزادی وودفاکس بود.