استفاده از مطالب، تصویرسازی ها، عکس ها، فیلم ها و پادکست ها با ذکر منبع و لینک مستقیم به وب سایت پلاك 52 بلامانع است.
طنز پرداز: پری سا شمس
در محوطه آسایشگاه سالمندان چند پیرمرد با تندیسی از کله ترامپ ایستاده بودند. یکی با چوب به سر ترامپ مقوایی میکوبید و شعار میداد: ترامپ کابارهچی، عقِل ندارنه هیچی! بقیه تکرار میکردند.
-عمه جان! شما اینجا فعالیت سیاسی هم دارین؟
+چجور فعالیتی؟
-چه میدونم، تظاهرات و تجمع و رای دادن و اینا!
بجای این پیسپیسکاریا باید شعار بدن که مرزهای امریکا باز شه که مردم بتونن از اقصینقاط دنیا به شکل فیزیکی برن به کمک مردم مستضعف امریکا!
+حالا تو که اون بیرونی از این فعالیتها داری که من داشته باشم؟
-نه ولی این عزیزان دارن شعار میدن گفتم شاید تظاهراتی چیزیه.
+اینا در حمایت از مردم ستمدیده امریکا دارن فعالیت بشردوستانه میکنن.
حالا پیرمردها داشتند به پمپئو فحش میدادند اما هنوز به کله ترامپ میکوبیدند!
-همین که به مسایل روز دنیا واکنش نشون میدن خوبه.
+به چه درد من میخوره؟
-فعالیت بشر دوستانه به درد همه میخوره.
+اینا راهو دارن اشتباه میرن.
-چطور؟
+بجای این پیسپیسکاریا باید شعار بدن که مرزهای امریکا باز شه که مردم بتونن از اقصینقاط دنیا به شکل فیزیکی برن به کمک مردم مستضعف امریکا.
-نه خب، این که نمیشه عمه خانوم.
+چرا خیر ندیده! امروز روز همه چی میشه اگه توی بخیل نه نیاری!
-عمه جان مگه به حرف منه؟
دنیا قانون داره.
+آخرالزمونه گوساله! یه نیگا به دور و برت بنداز بعد حرف از قانون بزن!
-حالا فرض کنین مرزها رو باز کنن، شما خودت حاضری بری امریکا کمک مردم؟
+آره، اگه پول بلیط و هتلمو بدن با کله میرم!
-چه همدردی عمیقی واقعا! کمر سازمان حقوق بشر شکست.
+من اینقدری خرج ندارم. دو شب میمونم هتل و بعد شبونه از مرز میخزم بیرون!
-به سلامتی کجا؟
+به سلامتی کانادا، ونکوور، پیش الکس جونم.
-خب عمه از اول بگین هدفتون چیه، چرا آدمو گمراه میکنین. یه لحظه فکر کردم به جز چیز، مسایل دیگه هم تو زندگی براتون اهمیت داره.
+منظورت از چیز چیه؟
-چیز یعنی ازدواج!
+عشق و ازدواج!
-الان پروژه خدابیامرز دیوید تموم شد، الکس شد مجنون و شما لیلی؟
+هر گلی بوی خودشو داره. البته که گل جوون و شاداب خوشبوتره. آه الکس عزیزم! الکس جوون! عمه درحالی که داشت غنچهای را بو میکشید از روی نیمکت بلند شد و به سوی پیرمردها راه افتاد.
-کجا عمه جان؟ هنوز که ساعت ملاقات تموم نشده.
+زورم به تو و کرونا که نمیرسه، برم دوتا چوب بزنم تو کله این مردک هویج بلکه آروم شم!
عمه چوب را گرفت و کوبید به کله ترامپ. کله از بدنه جدا شد و مثل توپ گلف قل خورد و قل خورد تا رسید پیش پای مدیر آسایشگاه.
مدیر کله را برداشت و گفت: ساعت هواخوری تمومه! همین طور ساعت ملاقات! کیفم را برداشتم و راه افتادم.