استفاده از مطالب، تصویرسازی ها، عکس ها، فیلم ها و پادکست ها با ذکر منبع و لینک مستقیم به وب سایت پلاك 52 بلامانع است.
«اعلامیه»
با انگشت اشاره ات یادم نینداز که…
فقط پیش از آنکه اعلامیه ها را پخش کنند
بگذار به مرده ی خودم
فکر کنم!
«تابوت»
سرم تابوتی بود
که بر شانه هایم میبردم
ایستاده بودم و
بر گور خودم گریه میکردم!
«مرگ مرده»
پریشانیست زندگی بی تو!
عیسی نیستم!
می میرم و این مرده را
از مرگ نجات میدهم!
«کفشهای پاشنه بلند زندگی»
زندگی در اوج خود
کفشهای پاشنه بلندیست که
با عشوه از ما میگذرد
و مرگ
کفش های پا خورده ایست که
گذشتگان ما
در قعر آن بو گرفته اند!
«گورکن بی حواس»
وقتی که مرگ در آینه
موهای مرا شانه میکند
یادم میافتد
در کودکی مرده بودم!
و کلید گورم
زیر نعش گورکنی بی حواس جا مانده بود!
«قاب عکس روی تاقچه»
دیر آمدی
و قاب عکس روی تاقچه
گوشهایش
خیلی سنگین شده!
«شناسنامه ی خلوت»
پاره خطهایی سیاه
و چلواری سفید بر خاطره ها
مهر باطل بر شناسنامه ای خلوت
کوچه را شلوغ می کند!