استفاده از مطالب، تصویرسازی ها، عکس ها، فیلم ها و پادکست ها با ذکر منبع و لینک مستقیم به وب سایت پلاك 52 بلامانع است.
وقتی نیچه گریست* رمانی روانشناسیک و آموزشی است و با آمیزهای از واقعیت و تخیل به بررسی مشکلات پیرامون انسان پرداخته است.
اروین یالوم روانپزشک و نویسندهای که در کنار فعالیتهای روانکاوانه دست به تهیه وسیله کمکآموزشی زده است و از آنجا که شاید این جمله فلوبر، یکی از راهها برای تحمل زندگی، غرق شدن در ادبیات است را مدنظر داشته، سعی کرده با این وسیله کمک آموزشی و بهرهگیری از ادبیات با روح و سرشت انسان رابطه بهتری را به وجود آورد.
تاثیرات محیط و روابط متقابل انسان
او به عنوان یک روانپزشک به دنبال راهکارهایی است که از دانش روانشناسی جهت پیشبرد اهداف انسانی و حل مشکلات انسانها استفاده کند و در کنار این مسوولیت سنگین با داشتن نثری ساده و آگاهی کامل از اصول داستاننویسی، نوشتن رمان را از سالهای نخستین دانشجویی آغاز کرد و بی تردید مورد استقبال فراوان مخاطبان قرار گرفت. وقتی نیچه گریست مدال طلای باشگاه مشترکالمنافع کالیفرنیا را برای بهترین رمان ۱۹۹۳ به دست آورد.
در واقع یالوم قصد دارد در کتاب وقتی نیچه گریست نحوه ارتباط انسانی و تاثیرات محیط و روابط متقابل انسان را مورد بررسی قرار دهد واین واقعیات را در ساختار رمان قرار دهد، به طوری که مخاطب در متن حضور یابد و خود به عنوان نمونهای دیگر با واقعیت زندگی همزادپنداری کند. زایش الگویی برای راهنمایی به مخاطب کمک میکند رمان را به راحتی و با سرعت بخواند و حضور مسال را در رمان به گونهای آشنا و قابل هضم درک کند.
کتابی برای همه کس و هیچ کس
فریدریش ویلهلم نیچه، بزرگترین فیلسوف اروپا در ساختاریت متن به عنوان یکی از شخصیتهای اصلی رمان در ماجرای رمان حضور مییابد. چنین گفت زرتشت از فریدریش ویلهلم نیچه کتابی برای همه کس و هیچ کس است. دراین کتاب با زرتشت یک پیامبر ایرانی که میخواهد مفهوم ابر انسان را توضیح دهد و درگیر نومیدی و یاس نمیشود روبهرو هستیم اما این شخصیت که نویسنده کتابی چنین است خود در رمان وقتی نیچه گریست آنچنان دچار یاس و نومیدی است که نیازمند یک روانکاو است تا او را به زندگی باز گرداند.
روایت رمان به سده نوزدهم و زمان باروری دانش روانکاوی برمیگردد. شخصیتهای اصلی رمان یوزف برویر، زیگموند فروید، لوسالومه و نیچه با نامهایی واقعی در داستان حضور یافتهاند و هر کدام از لحاظ اجتماعی دارای ابعادی هستند که برای خواننده جذاب خواهد بود.


یوزف برویر، روانشناسی است که به دل حادثه پرتاب میشود واین از جمله آغازین رمان آشکار است:
زنگ ناقوس سان سالواتوره، رشته افکار یوزف برویر را پاره کرد. ساعت سنگین طلا را از جیب بیرون کشید؛ ساعت نه بود. بار دیگر نوشته کارت حاشیه نقرهای را که روز پیش دریافت کرده بود، مرور کرد:
دکتر برویر،لازم است، شما را برای امری بسیار ضروری ملاقات کنم. آینده فلسفه آلمان در خطر است…


تسخیر مخاطب در حین معاینه
یوزف برویر، حرفها و تجربیات اروین یالوم را در قالب گفت وگو به مخاطب عرضه میدارد و او با تسخیر مخاطب در حین معاینه و مصاحبه با بیمار نمونه تجربی جالبی را اراه میدهد و روش درمان با سخن گفتن را به مرحله اجرا میگذارد؛ هم در روایت رمان و هم در زندگی مخاطب. با تمام تحلیلهای روانشناسیک که از رمان وقتی نیچه گریست میشود، اروین یالوم بهاین اصل محوری که باید با روان مخاطبش رابطه برقرار کند موفق بوده است.
از همین نویسنده مطالعه کنید:
وقتی که مرز میان فلسفه و حقیقت محو می شود
هدف یالوم از راه طرح زندگینامهای نیچه و شرایط ویژهای که به وجود آمد، پاسخ به سوالهای روانشناسانهای است که در مرکز توجه یالوم – زندگی- مورد تاکید بوده است. در روان درمانی مرز میان فلسفه و حقیقت محو میشود. آنچه اعتبار این رمان را چند برابر میکند این است که خارج از دغدغههای محوری زندگینامهای نیچه روایت رمان تاثیری برمخاطب میگذارد که مولف با انتخاب موضوعی جهانشمول، نیرومندترین اندیشه را در ذهن خواننده به تصویر کشیده و باعث میشود مخاطب عنوان هدایتکننده متن، آن را بخواند.
ریتم داستان تا زمانی که برویر به عنوان درمانگر نیچه سعی در نزدیک شدن به افکار بیمار را دارد به کندی صورت میگیرد و مخاطب برای مواجه شدن با واقعیات، کنجکاوی بیشتری نشان میدهد، اما هنگامیکه نیچه درمانگر برویر میشود سرعت داستان تند میشود و داستان در جادهای سراشیبی، خاطرات فراموش شده نیچه و برویر را بازگو میکند واین نهایت همان ابدیت است که آنها با درایت توانستهاند راهی برای جبران خطاها و مبارزه با زمان پیدا کنند و آن هم گفت وگو و جبران خطاها است.
رابطه سیال درمانگر با بیمار، فصل مفصلی را به خود اختصاص داده و یکی از فصلهای محوری رمان است.
* انتشارات کاروان، نویسنده: اروین یالوم، ترجمه: سپیده حبیب، چاپ اول: ۱۳۸۵.