استفاده از مطالب، تصویرسازی ها، عکس ها، فیلم ها و پادکست ها با ذکر منبع و لینک مستقیم به وب سایت پلاك 52 بلامانع است.
خانه دختر فیلمی به کارگردانی شهرام شاهحسینی، نویسندگی پرویز شهبازی و تهیهکنندگی محمد شایسته و با بازی حامد بهداد، باران کوثری، پگاه آهنگرانی و رعنا آزادیور محصول سال ۱۳۹۳ است.
این فیلم پس از اکران در جشنوارهٔ فیلم فجر با حاشیههای فراوانی مواجه شد و بخشهایی از داستان فیلم حذف شد. پس از تغییر مسیر داستان خانه دختر در تاریخ ۱۹ مهر ۱۳۹۶ به صورت محدود در سینماهای ایران اکران شد.
فیلمنامهنویسان مسائل اجتماعی، مسائل اطراف خود را سنجیده و سوژهای را که برایشان دغدغه است، مینگارند. شیوه بیان اما روشهای متفاوتی دارد. گاهی داستان از دل مسئله روز جامعه مطرح شده، مخاطب را به دیدن داستان دعوت کرده و تصویری از آن که افق و دید کارگردان و نویسنده است را نشان میدهد. گاهی داستان، مسئلهای را مطرح کرده و تماشاچی را به فکر کردن دعوت میکند که سوژه مورد نظر را با خود در میان بگذارد. اگر فیلمنامه نویس جامعه خود را خوب بشناسد، مسئله را خوب باز کرده تا تماشاچی را به چالش بکشاند.


پرویز شهبازی از آن دست فیلمنامه نویسان است که دغدغه جامعه دارد. زمانِ خود را خوب میشناسد و برای مسائلش فیلمنامه مینویسد. سوالهای مهمی که گاها در اجتماع بحث کردن در موردشان مطرود است را وارد میکند. نفس عمیق اگر نگوییم بهترین، اما قطعا جزو بهترینهای سینمای ایران در ژانر اجتماعی است. فیلمی که در مورد مشکلات جوانان و ناامیدی بعد از دورهای رکود اقتصادی و بلوغ روشنفکری در جامعه بود. دربند، فیلمی دیگر که مسئله اعتماد را در دوره سیاهی روابط در جامعه نشان میداد.
*توجه : اگر این فیلم را هنوز تماشا نکرده اید،
مطالعه ادامه این مطلب خطر اسپویل و لو رفتن داستان را برای شما به همراه دارد:
خلاصه داستان
این فیلم داستان دختری به نام سمیرا است که قصد دارد با منصور ازدواج کند، در روز پیش از عروسی مادر منصور سمیرا را برای معاینه نزد دکتر زنان میبرد اما سمیرا که از این موضوع شوکه شدهاست از این کار ممانعت کرده و در خیابان اقدام خودکشی میکند، پس از اطلاع مرگ وی به دو همکلاسیاش آنها به دنبال دلیل مرگ دوست خود میروند اما دلیل خودکشی از طرف پدر سمیرا مخفی میشود.


در خانه دختر، پرویز شهبازی پارا فراتر گذاشته و به مسئله مهم دیگری پرداخته است که یکی از مهمترین ابژههای فکری جامعه ما است. این امر نه مختص قانونگذاران، که در بین جوانان و خانوادهها نیز بحث برانگیز است. سوژه اصلی داستان در مورد مسئله بکارت و منزه بودن دختران از دید شرع، قبل از ازدواج است.
سوژهای داغ که گاها توسط خیلی عظیمی از جوانان و خانوادهها بحثی مطرود است و جایی برای مطرح شدن ندارد. پرویزشهبازی با یک داستان، سوژه مورد نظر را باز میکند تا چالش ایجاد شود. فرم روایی داستان، شجاعانه است. در ابتدای فیلم، انتهای داستان را نشان میدهد. مخاطب مرگ عروس را میفهمد، اما با ایجاد یک تعلیق خوب در روایت داستان، دلهرهی دانستن داستان را ایجاد میکند. فیلم آنقدر سرپاست که مخاطب با آنکه تمامی اتفاق را میداند، اما تا آخر نشسته و دوست دارد بداند که چگونه این اتفاق افتاده است. دو دوست عروس فوت کرده، بیخود و با ادا وارد ماجراجویی نمیشوند. بدون دلیل نیز در نقش کارآگاه در نیامده تا فیلم از زاویه آنها دیده شود، بلکه این داماد، با بازی بسیار خوب حامد بهداد است که داستان را برای تماشاچی باز میکند.
بزرگترین حفره فیلمنامه شاید جایی باشد که بپرسیم چرا حاج مرتضی نمیخواهد مراسم بگیرد و یا کسی بفهمد؟! حاج مرتضی علت اصلی مرگ دخترش را میداند که از داماد میپرسد :
” مرد و مردونه بگو، به دختر من دست زدی؟! “.
با کمی دقت میتوان فهمید که وقتی دختر میمیرد، داماد به خانواده دختر زنگ زده، حاج مرتضی علت را جویا میشود، داماد توضیح میدهد و مجبور میشود بگوید که دختر از دست معاینه توسط دکتر زنان دست به فرار گذاشته و پدر شک میکند. حاج مرتضی که به دختران خود اطمینان دارد، برای رفع شک اولین بار از داماد خود سوال میپرسد.
تماشا کنید : معرفی فیلم | گاو (۱۳۴۸)
حتی نشانهای در فیلم دال بر ادامه شک حاج مرتضی به دامادش است. آنجا که به خانه آمده و دختر کوچکتر خود را با داماد دیده، می گوید :
” تو نامحرمی، درست نیست با دختر تنها اینجا باشی، این دختر به اندازه کافی بزرگ شده” .
حاج مرتضی فکر میکند شاید دخترش کاری کرده است و شاید در محلهاش آبروریزی شود، برای همین حتی خانه خود را با قیمتی پایین تر برای فروش میگذارد.
حال فرض کنیم که دختر دست خورده باشد. با توجه به نشانههای داستان، باید حدس زد که چه کسی به دختر دست زده است تا سیر منطقی روایی وجود داشته باشد. از روی نشانهها، میتوان حدس زد که یا کار داماد بوده است، یا کار پدر عروس، یا دیگری. اگر کار کسی دیگر باشد، داماد از کدام مسائل حرف میزند که نباید گفته شوند تا پردههای حرمت میان پدر عروس و داماد نیفتند؟! داماد و خواهر کوچکتر چیزی میدانند که دوستان عروس نمیدانند. چه اسراری هستند که بعنوان یک نشانه در این سکانس به تماشاچی منتقل میشود؟! آن تصویر دلهرهآوری که پدر عروس از لای در اتاق، دختر کوچک خود را میپاید برای چیست؟! اصلا چرا پدر عروس خانه را باید بفروشد، آن هم با آن عجله و قیمت پایینتر؟!