استفاده از مطالب، تصویرسازی ها، عکس ها، فیلم ها و پادکست ها با ذکر منبع و لینک مستقیم به وب سایت پلاك 52 بلامانع است.
یک موزیسین جاز ۱۹ ساله آمریکایی در سال ۱۹۵۷ به دلیل شرایطی که پیش میآید علیرغم میلش مجبور به سفر به ایران میشود. سرزمینی که هیچ شناختی از آن ندارد. اما سفر به ایران و آشنایی با فرهنگ و موسیقی آن او را آنقدر تحت تاثیر قرار میدهد که مسیر زندگی شخصی و هنریاش به کل دگرگون میشود. نامش لوید میلر (Lloyd Miller) است. شاید داستان رابطه منحصر به فرد این مرد آمریکایی با ایران، یکی از عجیبترین داستانهایی باشد که تا به حال شنیدهایم.
لوید میلر در سال ۱۹۳۸ از مادری بالرین و پدری که نوازندهٔ حرفهای کلارینت بود، زاده شد و آموختن ساز پیانو را از کودکی آغاز کرد. در سنین نوجوانی به صورت تجربی با سازهایی مثل بانجو و کلارینت آشنا شد. در سن نوزده سالگی و زمانی که مسیر حرفهای خود به عنوان موزیسین جاز را آغاز کرده بود، در پی تصمیم پدر مبنی بر سفر به ایران برای نظارت بر تأسیس دانشکده بازرگانی در تهران، علیرغم میلش راهی ایران شد. لوید و خانوادهاش برای اولین بار در سال ۱۹۵۷ میلادی (۱۳۳۶ خورشیدی) به ایران سفر کردند. مادرش در این سفر از طرف محمدرضا پهلوی بهخاطر نگارش کتاب Bright Blue Beads در آمریکا مدال افتخار دریافت کرده بود. این کتاب سعی در معرفی فرهنگ و تمدن ایران به جهانیان داشت.


در طول مدت این اقامت یکساله در ایران، میلر به تحصیل موسیقی سنتی ایرانی و آموزش موسیقی جاز به جوانان پرداخت. پس از سپری کردن یکسال در ایران به اروپا سفر کرد و تلاش کرد آنچه تا آن زمان آموخته بود را به دیگران ارائه دهد. اما به دلیل شناخت و تجربهٔ کمی که در عرصهٔ موسیقی سنتی ایرانی داشت در این کار موفق نبود.
در پاریس و در یک کنسرت موسیقی سنتی ایرانی با هنر نوازندگی دکتر داریوش صفوت، موسیقیدان و استاد سنتور و سه تار، آشنا شد. این آشنایی مسیر حرفهای او در عرصه موسیقی را دستخوش تحولی عظیم کرد. میلر در یک دوره سه سالهٔ آموزش منظم و سختگیرانه زیر نظر داریوش صفوت با تکنیکهای صحیح نواختن سنتور آشنا شد.
لوید میلر و شوی تلویزیونی «کوروش علی خان»
لوید میلر که در میان ایرانیان به نام «کوروش علی خان» شهرت پیدا کرده بود، ۷ سال در ایران برای پژوهش روی موسیقی و فرهنگ ایرانی اقامت کرد. در دههٔ ۱۹۶۰ میلادی، او به همراه گروهی موسیقیدان سبک جدیدی از موسیقی جاز به نام موسیقی «جاز شرقی» را ابداع کردند که در واقع میتوان آن را گونهای موسیقی تلفیقی یا فیوژن در نظر گرفت. در این سبک از عناصر موسیقی سنتی ایرانی و موسیقی جاز آمریکایی در کنار هم استفاده میشود.
گل گندم – تلویزیون ملی ایران ۱۹۶۵
لوید میلر در تلویزیون ملی ایران برنامهای را با نام مستعار « کوروش علی خان» اجرا میکرد. در شوی کوروش علی خان، لوید میلر در مرز موسیقی غربی و موسیقی سنتی ایرانی حرکت میکرد. او علاوه بر نواختن پیانو وکلارینت، انواع سازهای زهی و کوبهای ایرانی را نیز در این برنامه مینواخت.
بهنقل از مجله تماشا، هفته نامه اجتماعی و هنری ویژه برنامههای رادیو و تلویزیون، هر دو هفته یک بار و در روزهای جمعه از تلویزیون ملی ایران پخش میشد.
میلر برای اولین بار به دعوت دکتر صفوت برای یک مصاحبه به تلویزیون ملی ایران دعوت شد. این مصاحبه مقدمهای برای شکل گیری ایده کلی شوی کورش علی خان و دوستان بود.


نوای موسیقی ایرانی در اجرای پیانو
لوید میلر یکی از قطعات عالی خود را به نام یکی از دستگاههای موسیقی سنتی ایرانی نامگذاری کرد: قطعه «سهگاه». او این قطعه را برای پیانو نوشت و اجرا کرد. لوید میلر برای اجرای این قطعه پیانو را طوری کوک کرد که صدایی شبیه سنتور تولید کند و بعد طوری با انگشتانش قطعه را نواخت، انگار که انگشتانش کار مضراب سنتور را میکنند!
داستان های جاز :
قسمت اول : دوک الینگتون در آبادان
قسمت دوم : الا فیتز جرالد اولین بانوی آواز
اگرچه حرکت دستان میلر در اجرای قطعه سهگاه، یادآور حرکت دستان پیانیست مشهور جاز، تلونیوس مونک (Thelonious Monk) است، اما استراتژی او در نواختن حالت اجرای یک کار تجربی را دارد.
در واقع میتوان گفت موسیقی لوید میلر ریشه در موسیقی جاز دهه ۵۰ و موسیقیدانان مورد علاقه او دارد، ریشهای که با تبحر زیاد او در شناخت موسیقی شرق، پرورده شده است.
وی پس از ۸ سال مطالعهٔ زبان فارسی و فرهنگ ایرانی، تز دکتریِ خود را از دانشگاه یوتا، در رشتهٔ مطالعات خاورمیانه، با موضوع «موسیقی و آواز در ایران» و با نام Music and Song in Persia منتشر ساخت و در اروپا سابقهٔ اجرای فراوانی از خود بر جای گذارد.


پایاننامه دکترای لوید میلر بعدها در قالب کتابی به نام موسیقی و ترانه در ایران (هنر آواز) منتشر شد.
شاید داستان رابطه منحصر به فرد این مرد آمریکایی با ایران، یکی از عجیبترین داستانهایی باشد که تا به حال شنیدهایم. همسر میلر در گفتوگو با رادیو فردا میگوید در ۲۰ سالی که با او زندگی کرده است دفعات زیادی را شاهد بوده که میلر از خواب پریده و از یک کابوس نه چندان دلچسب و تکراری حرف زده است. به گفته همسر میلر، این کابوسها همیشه درباره این بوده است که میلر پروازی را از دست داده است، یا به قطارش نرسیده است و یا چمدانش را در سفری به ایران گم کرده است.
«… در آمریکا دست به هر کاری می زنم بهجایی نمی رسد، انگار اینجا ناکامم… اما در ایران هر کاری که در پندارم شکل گرفت به انجام رسید».
میلر حتی در جایی از گفتگویش ایران را «خانه» خطاب کرد. خانهای که برای او با سفری ناخواسته و نه چندان دلچسب شروع شد، و آنگاه که پای موسیقی اصیل ایرانی و نوای ساز و آوازی مشرقی به میان آمد، «خانه»اش را از قارهای به قاره دیگر منتقل کرد.


خانهای که در حال حاضر، در آستانه ۸۰ سالگی جنبه فیزیکیاش در شهر سالتلیکسیتی در ایالت یوتاست در گوشه ای از آمریکا، امااینطور که به نظر میرسد، در قلب میلر این خانه هنوز در خاک ایرانزمین جا مانده است.