مددی که نیم مستم بده آن قدح به دستم

 که به دولت تو رستم ز ملولی و گرانی

نام مولوی معنوی صاحب «مثنوی» معروف را اغلب تذکره نویسان محمد و لقبش را «جلال ­الدین» ثبت کرده ­اند و همگی او را با این نام و لقب در کتب­شان خوانده ­اند. استاد بدیع الزمان فروزانفر، در مقدمه­ ی  کلیات شمس  تبریزی می­ گوید:

در  نفحات الانس  جامی، این لقب در مورد مولوی بلخی بارها تکرار شده و لیک باید گفت که در ضمن کتب متقدمین، لقب مذکور دیده نشده است. مثلا در مناقب ­العارفین  لفظ  مولانا  به عنوان لقب برای جلال الدین محمد استفاده شده و افلاکی در عنوان او لقب  سرالله الاعظم  آورده است.

 

استاد بدیع الزمان فروزانفر
استاد بدیع الزمان فروزانفر

علی ایّ حال، تذکره ­نویسان نام وی را  جلال الدین محمد بن شیخ بهاء­الدین محمد بن حسین بلخی  و القابش را بیش­تر  مولوی  و  مولانا  و کمتر  مولانای روم ، خداوندگار ،  سرالله الاعظم  و… اتفاق کرده ­اند و در این خصوص اختلاف شایانی وجود ندارد؛ یعنی مطالب بسیارند و اختلافات ناچیز.

مولانای روم

لقب  مولوی  نیز که از دیر زمان، میان صوفیه و دیگران، بدین استاد حقیقت­ بین اختصاص دارد، در زمان خود و حتی تا قرن نهم نیز شهرت نداشته و ممکن است این لقب از روی عنوان  مولانای روم  گرفته شده باشد.

 

این مطلب را با صدای نویسنده گوش دهید.

 

اما برخلاف این موضوع، در مآخذ و تذاکر معروف و معتبر نامبرده هم­چون:  مناقب ­العارفین  افلاکی و  ولدنامه ی سلطان ولد و… در خصوص تخلص شعری مولوی سخنی به میان نیامده است و مصنفان تذاکر مشهور، کم­تر بدین مهم پرداخته­اند، اگر هم کاری انجام شده باشد، نتیجه ­ی معروف و در خوری نداشته، چرا که آوازه و اشتهار مولانا و برخی از آثار جاودانش چون  مثنوی شریف  در میان توده ­ی مردم هم­سان و هم­سنگ با صیت تخلص وی نبوده و نیست.

شیخ محمد باقر الفت اصفهانی
شیخ محمد باقر الفت اصفهانی

تخلص  مولوی

از شواهد و روایات چنین بر می ­آید، که ظاهرا اول کسی که در معاصران ما تخلص مولوی را حدس زده و بدان پرداخته، دانشمند و علام ه­ی مفضال شیخ محمد باقر الفت اصفهانی بوده است، وی در خصوص منشا حدس و استنباطش می­گوید: «اول بار در نسخه ­ای قدیمی از رباعیات مولانا، دیدم که در پشت نسخه نوشته بود:

رباعیات مولانا جلال ­الدین محمد متخلص به خاموش» و بعدا تتبع دیوان «غزلیات شمس» که در آخر اکثر آن­ها کلمه ­ی خاموش را به اشکال مختلف کلمه ملتزم شده است، آن نوشته را تأیید کرد تا حدی که پیش من مسلّم گردید که این کلمه تخلص مولانا بوده است، چه این امر را با آن همه کثرت، حمل بر تصادف کردن، بسیار مستبعد است.

از علی مومنیان بیشتر بخوانید:

تخلص مولوی خاموش از کجا آمده است؟

فرمایشات مرحوم الفت در خصوص تخلص مولوی خاموش از روی تذکره ­ی نصرت نسخه­ ی مدرسه ­ی سپهسالار نیز تأیید شده و به همین دلیل است که در پایان اکثر غزلیات وی به صورت­ های مختلف خاموش، خامش، خموش، خمش، بر سبیل صنعت استخدام یا توریه و ایهام آمده است؛ یعنی هم معنی اصلی کلمه به معنای سکوت مقابل نطق و گفتار است، فهمیده می­شود و هم اشاره به تخلص شاعر دارد. در پایان چند بیت از مقاطع غزلیات ملای روم را با تخلص وی می­آوریم:

    چه قبله کرده­ای این گفت­وگو را

    طلب کن درس خاموشان کدام است

یا:

    آن­کس که کند کوته دست از دو جهان چون شمس

    در منزل خاموشان او را قدمی باشد

یا:

    خمش ای عاشق مجنون، همه گو شعر و مخور خون

    که جهان ذره به ذره غم و غوغای تو دارد