استفاده از مطالب، تصویرسازی ها، عکس ها، فیلم ها و پادکست ها با ذکر منبع و لینک مستقیم به وب سایت پلاك 52 بلامانع است.
مقدمه ای بر شخصیت زن در اشعار فارسی
بخش دوم
از شماره ی قبلی پلاک ۵۲ ، بحثی را درباره ی نقش زن در اشعار کهن فارسی آغاز کردیم. این بار نوبت نظامی است. حکیمی که داستان پردازی چیره دست بوده و در آثار داستانی خود، جلوه های بی نظیری را از گرایش به عرفان و تصوف ایرانی به نمایش گذاشته است؛ اما آن چه در این نوشته می خواهیم روشن کنیم نقش زن در آثار نظامی است.
ابتدا لیلی و مجنون که داستانی مشهور است:
نگاهی سنتی به دور از واقعیت نظامی
در بخش آگاهی مجنون از شوهر کردن لیلی شترسواری حال نزار مجنون را می بیند و لب به نصیحتش باز می کند. در خلال این نصیحت، رازهایی از نگاه جامعه به زن مطرح می شود. نگاهی که به هیچ روی قابل کتمان نیست و از سویی، آن نگاه سنتی را نمی توان مورد عتاب و سرزنش قرار داد.
یکی از مواردی که در ادبیات فارسی به وفور دیده می شود و گاهی به جملات قصار و یا گاهی ضرب المثل بدل شده است، بی وفایی زنان است.
این نوشتار را با صدای محمد مفتاحی گوش کنید
در این بخش لیلی و مجنون هم نگاه سرزنش بار شترسوار به مجنون به همین دلیل است. او با تبختری تحقیرکننده مجنون را پند می دهد؛ غافل از این که نگاه او به معشوق دیگرگونه است و نرود میخ آهنین در سنگ:
زن گر نه یکی هزار باشد/ در عهد کم استوار باشد
چون نقش وفا و عهد بستند/ بر نام زنان قلم شکستند
زن دوست بود ولی زمانی/ تا جز تو نیافت مهربانی
چون در بر دیگری نشیند/ خواهد که دگر تو را نبیند
آیا می توان به نظامی خرده گرفت؟
با این نگاه، زن ها مردها را تا زمانی می خواهند، که شخص دیگری را متناسب با احساس و شأن زندگی خود نیافته باشند و اگر بیابند دیگر به او توجه نمی کنند. پیش از این گفتیم قواعد داستان پردازی ایجاب می کند که این نگاه منفی کلی به زنان، در آن مقطع خاص از داستان، وجود داشته باشد و بر نظامی هم نمی توان خرده گرفت؛ اما باید دید آیا در همه ی مواردی که به زنان توهین شده است، هدف سر و شکل دادن به بعد داستانی اثر بوده یا خیر؟
با هم به جست وجو می پردازیم و در حال، ادامه ی پند شترسوار که می گوید زنان فریب کارند و در آن چه دل شان بخواهد، از مردان میل و همت بیش تری نشان می دهند:
زن میل ز مرد بیش دارد/ لیکن سوی کام خویش دارد
زن راست نبازد آن چه بازد/ جز زرق نسازد آن چه سازد
از نظر او همین فریب و دغل در وجود زن است، که کار بسیاری از مردان را به جفاکشیدن از زنان می کشاند:
بسیار جفای زن کشیدند/ وز هیچ زنی وفا ندیدند
او مردان را مرد راه فریب کاری نمی داند!! و می گوید که مردان اگر بسیار هم تلاش کنند، نمی توانند در بی وفایی به پای زنان برسند:
مردی که کند زن آزمایی/ زن بهتر از او به بی وفایی
او زن را ریاکار می داند و موجودی که به دوستی و دشمنی اش نمی توان اعتماد داشت:
زن چیست نشانه گاه نیرنگ/ در ظاهر صلح و در نهان جنگ
در دشمنی آفت جهان است/ چون دوست شود هلاک جان است
فرشته یا شیطان : مقدمه ای بر شخصیت زن در اشعار فارسی
نظامی باز هم ادامه می دهد!
صفت دیگری که برای زن در سخنان شترسوار بیان شده لجاجت است. این که زن ها به حرف کسی گوش نمی دهند و برای نشان دادن لجاجت خود از هیچ کاری فروگذار نمی کنند:
گویی که بکن نمی نیوشد/ گویی که مکن دو مرده کوشد
در ادامه هم زنان را آن قدر بدجنس نشان می دهد، که اگر غمگین باشی شادی می کنند و اگر شاد باشی اندوهگین می شوند:
چون غم خوری او نشاط گیرد/ چون شاد شوی ز غم بمیرد
و در پایان، تمام حیرت ما را از سخنان پیشین خود دو چندان می کند، وقتی می گوید که آن چه گفتم مربوط به زنان راست کردار است و گرنه زنان بد، بسیار بیش تر از آن چه گفتم بدمنش هستند:
این کار زنان راست باز است/ افسوس زنان بد دراز است
ادامه دارد