استفاده از مطالب، تصویرسازی ها، عکس ها، فیلم ها و پادکست ها با ذکر منبع و لینک مستقیم به وب سایت پلاك 52 بلامانع است.
بلا چاو (به ایتالیایی: Bella ciao؛ به معنیِ «بدرود ای زیبا») نام ترانهای است که در زمان جنگ جهانی دوم (میان سالهای ۱۹۴۳ تا ۱۹۴۵ در بحبوحه جنگ داخلی ایتالیا) پارتیزانها و مخالفان فاشیسم در ایتالیا میخواندند. این آهنگ که به نماد مبارزات آزادیخواهانه تبدیل شدهاست، به زبانهای بسیاری ترجمه شدهاست و خوانندگان مختلفی آن را اجرا کردهاند.
در ایتالیا، وقتی مردم به ترانهی بلا چائو گوش میدهند، جنبش مقاومت ایتالیا را به یاد میآورند، نبرد پارتیزانها در برابر فاشیسم و در واقع هر اعتراضی علیه هر سیستم، رژیم و قدرتی که مردم را سرکوب میکند.
بلا چاو را در اصل کارگران فصلی مزارع گندم و زنان دهقان شالیزارهای ایتالیا از اواخر قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم با متنهای مختلفی زمزمه میکردند. مضمون این ترانه، جوانی زودگذر و سختی کار در مزارع بود. «بلا چاو» را بار دیگر پارتیزانها و جنبش ضدفاشیسم ایتالیا در دهه ۱۹۴۰ احیا کردند این بار با مضمون مقاومت و ترانهای درباره شورش، خشونت و مرگ.
ظهور فاشیسم در ایتالیا
فاشیسم (Fascism) در واژه بهمعنای روشهایی که برای تمرکز قدرت در حکومت استفاده میشود. یک نظریهٔ سیاسی راست افراطی و گونهای نظامِ حکومتی خودکامهٔ ملیگرای افراطی است که نخستین بار در سالهای ۱۹۲۲ تا ۱۹۴۵ در ایتالیا و به دست بنیتو موسولینی رهبری میشد و بر سهپایه حزب سیاسی واحد، نژادپرستی افراطی و دولت مقتدر و متمرکز، استوار بود. فاشیسم را میتوان به چشم نیروی سومی نگاه کرد که میان سرمایهداری و کمونیسم قرار گرفته است.
از نظر تاریخی فاشیسم نخست در ایتالیا در سال ۱۹۱۹ به وجود آمد و سه سال بعد توانست حکومت را در این کشور در دست گیرد. حزب فاشیستی آلمان در سال ۱۹۲۰ ایجاد شد و نام حزب ناسیونالسوسیالیست کارگران آلمان برخود نهاد. این حزب در سال ۱۹۳۳ به کمک انحصارهای بزرگ آلمانی و خارجی حکومت را بدست گرفت و دیکتاتوری هیتلری را توسط موسولینی مستقر کرد.


نازیسم دارای همان معنای فاشیسم است. این کلمه از حروف اول اسم حزب فاشیستی هیتلر که «حزب ناسیونالسوسیالیست کارگران آلمان» خوانده میشد ترکیب یافتهاست.
به نظر موسولینی ، فاشیسم یک مفهوم مذهبی است که انسان در آن وابسته به قانونی اعلی و ارادهای واقعی است که از فرد تجاوز میکند و به عضویت یک جامعهٔ روحانی ارتقاء مییابد. به نظر میرسد کسانی که در سیاستهای مذهبی فاشیسم، چیزی جز فرصتطلبی ندیدهاند این معنی را نفهمیدهاند که فاشیسم علاوه بر آنکه یک سیستم حکومتی است، بالاتر از همه یک سیستم فکری نیز هست.
فاشیسم با همه تجربههای فردی دارای طبیعت مادی – مانند آنچه در سده هجدهم رواج داشت – مخالفت میکند. فاشیسم مخالف استقلال فردی و طرفدار دولت است و برای فرد تا آنجا ارزش قایل است که با دولت یعنی وجدان و ارادهٔ عمومی انسان در وجود تاریخی وی منطبق شود. اصول آزادی دولت را در مقابل مصالح فرد انکار میکند. اما فاشیسم، دولت را به عنوان یک واقعیت حقیقی مبنا قرار میدهد.
عاقبت موسولینی
در ۲۵ آوریل ۱۹۴۵، نیروهای متفقین در حال پیشرفت به شمال ایتالیا بودند . در این هنگام که سقوط ایتالیا در پی شکست های هولناک و پی در پی در جنگ محرز بود، موسولینی و معشوقهاش کلارا پتاچی قصد داشتند به سوئیس بروند تا از آنجا بر هواپیمایی سوار شده و به اسپانیا (که حکومت فاشیستی فرانکو روابط خوبی با موسولینی داشت) بگریزند. دو روز بعد در ۲۷ آوریل، آنها در نزدیکی روستای دونگو(Dongo) نزدیک دریاچه کومو توسط پارتیزانهای کمونیست به نام والریو و بلینی دستگیرشده و هویت آنها نیز توسط کمیسر سیاسی پاریتزانهای هنگ پنجاه و دوم گاریبالدی به نام اوربانو لاتسارو شناسایی گردید. برادر پتاچی نیز در پوشش کنسول اسپانیا خود را مخفی کرده بود. موسولینی و معشوقه اش آخرین شب خود را در خانه خانوادگی «دِ ماریا» گذراندند و روز بعد موسولینی و پتاچی بهطور خودسرانه تیرباران شدند.


بلا چاو در سریال سرقت پول
به جز استفادهای که از این ترانه در جنبشهای آزادیخواهانهی چند سال اخیر شده است، آنچه در حوزهی نمایش و سرگرمی و برای مخاطبان سینما و سریال شاید در رابطه با این ترانه آشنا باشد، حضور آن در سریال معروف و محبوب «سرقت پول» (Money Heist) است.
در سریال جنایی اسپانیایی «سرقت پول» بوده است که باند مرکزی سارقان این ترانه را میخوانند تا به وقت سرقت به خودشان روحیه و شهامت بدهند، و همینطور آن زمان که میخواهند پیروزیهایشان را جشن بگیرند. این ترانه در «سرقت پول» هم درونمایهی مقاومت سریال را در بردارد و هم نماد مرگ است که باند سارقان چندین بار در دو سرقت عمدهی خود با آن مواجه میشوند. نکتهی کنایهآمیز این است که معنای ترانه با محتوای سریال که در آن یک عده سارق قصد دارند پول خودشان را چاپ و یک زندگی مجلل و مرفه بدون نیاز به کار را برای خود فراهم کنند، فرسنگها فاصله دارد.
در «سرقت پول» نخستین باری که باند سارقان بلا چائو را میخوانند، در فصل اول و در یک لحظهی پیروزمندانه است. با اینکه به نظر صحنهی خوشحالکنندهای باید باشد اما وجه تاریکی هم از معنای ترانه متبادر میشود. آن نسخهای از ترانه که چریکهای ضد فاشسیت ایتالیایی و سارقان «سرقت پول» در دوران جنگ جهانی دوم میخوانند، در واقع پذیرش مرگ ناگزیر است. بلا چائو در زبان انگلیسی به معنای «خداحافظ زیبا» است و باقی متن هم دلیل این خداحافظی را شرح میدهد.
«یک روز من از خواب بیدار شدم/ و متهاجم را یافتم/ ای چریک، مرا با خود ببر/ چرا که مرگ را نزدیک احساس میکنم/ اگر من، چریک، مردم، آنگاه تو باید مرا، بر فراز کوهها، زیر سایهی گلی زیبا/ به خاک بسپاری/ و هر که او از من گذر کرد/ «گلی زیبا» خواهدم خواند/ این گل پارتیزان است/ که برای آزادی مرده است»
هدف پروفسور از سرقت پول
دلیل اهمیت و حضور ترانهی بلا چائو در قسمت پایانی فصل نخست سریال «سرقت پول» توضیح داده میشود؛ در فلاشبکی که برلین به پروفسور میگوید اگر باند نتوانست از «رویال مینت»، حملهی چند روزه به ضرابخانهی سلطنتی اسپانیا، جان سالم به در ببرد، فرار کند و خودش را نجات دهد. آنجا پروفسور شروع میکند به خواندن بلا چائو و روایتی از مبارزهی پدربزرگ پروفسور همراه با چریکها در دوران جنگ جهانی دوم شرح داده میشود. این پدربزرگ بوده که به پروفسور این ترانه را یاد داده است و بعد او به اعضای باند سرقت. برای پروفسور، این ترانه نماد هدف اصلی زندگی است؛ مقاومت. او به آن وجهی از ترانه که از مرگ سخن میگوید کاری ندارد؛ او به آرمان مقاومت و آزادی باور دارد.
هدف پروفسور و باند سرقت در «سرقت پول» در واقع فقط پولدار شدن نیست؛ دستکم برای پروفسور نیست. او نقشهی سرقت رویال مینت را به گونهای طراحی میکند که سارقان بتوانند پول خودشان را چاپ کنند، نه اینکه مال دیگری را بدزدند.
بنابراین، درست همانطور که «بلا چائو» از ترانهی اعتراضی کارگران زمینهای شالی شمال ایتالیا به سرود مقاومت ضد فاشیستی تبدیل شد و از آن زمان به بعد در شکلها و کشورهای مختلف دیگری به عنوان نماد و فریاد مقاومت از آن استفاده شد؛ در «سرقت پول» فریاد مقاومت در برابر سیستم کاپتالیستی است که به دنبال بحران مالی سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۷ بانکها را نجات داد، اما به نسلی که حالا باید برای زندگیاش میدوید و میجنگید، وقعی ننهاد.